سیدامیرحسین احمدی

سیدامیرحسین احمدی

سید امیر حسین احمدی هستم، مدرس تکنیک‌های یادگیری و خلاقیت. مدیر وبسایت www.medademan.com تمام تلاشم را می‌کنم به انسان‌ها کمک کنم که زندگی و کسب و کارشون تکراری نشه.


دوره ها

9

میانگین امتیاز

3.94

دنبال کننده

195

 محتوای کاربردی: 3.76 از 35 رای
 نحوه ارائه استاد: 3.81 از 32 رای
 کیفیت صدا و تصویر و تدوین: 4.27 از 31 رای

سید امیر حسین احمدی هستم، مدرس تکنیک‌های یادگیری و خلاقیت. 

زندگی من به صورت ارادی و غیر ارادی همراه با یادگیری و هنر بوده است.

همیشه مجبور بودم یادبگیرم یا انتخاب می‌کردم یادبگیرم.

غیر از ظاهرم در تمامی جنبه های زندگی من هنر جریان داشته است مثل تحصیلات علایق تفریحات و شغل

تا الان حدود چهار کتاب نوشته ام که یک جلد آن چاپی بود و سه جلد به صورت الکترونیکی

 

 

سایتی به آدرس www.medademan.com دارم که مقالات و کلیپ هایم را آنجا قرار می‌دهم.

اگر بخواهم زندگی ام را تقسیم بندی کنم می‌توانم به چند قسمت نامساوی تقسیم کنم.

نمی‌شود مستقیم توی خورشید نگاه کرد اما با چشمان بسته گرمای خورشید را می‌توان کامل احساس کرد.

 

 

دوران پوچی

زمانی هیچ و پوچ مثل یک جنبنده‌ی بی اثر در حال حرکتی بی اثر در این دنیا بودم. اما با دیدن اولین انسان تاثیرگذار در زندگی ام فهمیدم می‌توان به شکلی متفاوت عمل کرد. فهمیدم انسان قدرتی فراتر از خوردن و خوابیدن دارد. دنیایی متفاوت که می‌توان از آن همچون دو بال برای پرواز در عالم اندیشه استفاده کرد. قدم گذاشتن در دنیای خاصی که خالی از آدم های معمولی بود اولین قدم من برای مسیر یادگیری بود. یادگیرنده ها در دنیای دیگری سیر می‌کنند.

یادگیرنده ها در دنیای دیگری سیر می‌کنند

دوران انیمیشن و بازی

فریم یا قاب یک فضایی است که خالق بودن انسان که از خدای خود آموخته است تجلی می‌یابد. هر گاه عکسی می‌بینیم، فیلیمی می‌بینیم، انیمیشن یا یک بازی می‌بینیم یعنی هنرمندی قاب را پر کرده است. بر اساس علاقه ای که داشتم دست مسیر خلق در قاب را پیش گرفتم اما به یاد داشته باشید که فقط علاقه بود و بیش از هفت سال توانستم طاقت بیاورم اما سرانجام زندگی من نیاز به معنا داشت. خلق در قاب خیلی زیباست اما اگر معنا نداشته باشد برای من ارزشی ندارد.

 

 

خلق زیباست اما خلق خالی از معنا در آور است

دوران یادگیری

قسمت بعدی زندگی من شروع یادگیری بود. مسیری بی انتها همراه با راهزن بسیار. اما مسیر هر لحظه مرا صدا می‌زد. اوایل این مسیر همچون قدم زندن در باغی سبز بود اما ادامه دادن و ماندن در مسیر یادگیری مانند پابرهنه قدم زندن در بیابانی داغ و سوزان است. باید آنقدر عاشق باشی که مشکلات و سختی ها سر خم کنند و در برابرت تعظیم کنند.

شروع مسیر یادگیری من با یادگیری تندخوانی و تقویت حافظه بود. آن زمان یک آموزش را انتخاب کردم اما پول کافی برای خریدش را نداشتم. به یاد دارم هر روز زمانی را برای دیدن توضیحات آن آموزش صرف می‌کردم. می‌دانستم اتفاقی خواهد افتاد و من آن آموزش را خواهم خرید. کمی بعد با یک تخفیف خوب توانستم آن را بخرم. وقتی آن آموزش خاص به دستم رسید گویی بر فراز ابرها در حال قدم زدن هستم و باد مرا هدایت می‌کرد. بیش از چهار سال از آن روز می‌گذرد و آن زمان حال و هوایی داشت.

شروع می‌کنم پس هستم

 

دوران بیشتر از یکی

امکان ندارد در مسیر یادگیری باشی و از جاده بیشتر از یک عبور نکنی. جاده بیشتر از یک مسیری برای یادگیرنده ها که می‌خواهند دنیا جای بهتری برای زندگی کردن بشه، این مسیر قدمگاه کسانی است که به فکر خلق ارزش و اثرگذاری هستند. ما هم از این مسیر افتادیم. مسیر بیشتر از یک جاده ای خوش آب و  زیباست. این مسیر مرا به پرواز واداشت چون مسیر بیشتر از یک چیزی فراتر از یک جاده است. من بال هایم را در مسیر استادی پیدا کردم و پرواز من شروع شد.

مسیر بیشتر از یک دنیایی است که باید در آن پرواز کرد راه رفتن کافی نیست

دوران معنا

پیدا کردن معنا اتفاقی است که خداوند را هر لحظه به خاطرش شکر می‌کنم. پیدا کردن معنا با من کاری کرد که بتوانم پا روی ترس هایم بگذارم. هر لحظه که پیش می‌روم قدرتش در درون من بیشتر می‌شود. معنای زندگی من در ارزش آفریدن، اثرگذار بودن، خلق کردن و ... است. معنای زندگی من راهی پیمودنی را پیش روی من می‌گذارد که دیگر انجام بعضی از کارها برایم متفاوت خواهد بود.

 

 

 

معنا شیرینی زندگی است، معنا که نباشد زندگی بی مزه خواهد شد

دوران تدریس

پیدا کردن کاری که می‌خواهم انجام دهم از بزرگترین اتفاقات زندگی من است. کاری که به خاطرش زندگی می‌کنم نه کاری که بخواهم به خاطرش زنده باشم. ما به این دنیا آمده ایم تا عشق بدیم و عشق دریافت کنیم. وقتی در حال تدریس هستم من این کار را با عشق انجام می‌دهم و مخاطب با عشق یادمی‌گیرد. دانستن معجزه نمی‌کند اما باید دانست. توانستن معجزه می‌کند. دو بالی که در دوره استادی پیدا کردم من را می‌تواند آنقدر بالا ببرد تا بتوانم به درجه ای برسم که عظمت در نگاه من باشد.

توانستن معجزه می‌کند

چه می‌خواهم

هدف و معنای من در سه چیز مهم است و می‌خواهم به مردم در این سه چیز کمک کنم: 

یادگیرنده بودن

خلاق بودن

کتابخوان بودن

آرزوی من این است که یادگیرنده، خلاق و کتابخوان باشید

چه کتابی بخوانیم؟

حالا که تا اینجا آمده اید 3 کتاب به شما معرفی می‌کنم:

اثرمرکب از دارن هاردی

تیغ از محمدپیام بهرام پور و امین القاسی زاده

غورباقه را قورت بده از برایان تریسی و...

 

 

  ماجراجویی
  اصالت
  خلاقیت
  کنجکاوی
  آزادی

با زدن دکمه اینتر نظر شما ثبت می شود

لطفا نظرات را برایمان بنویسید

با زدن دکمه اینتر نظر شما ثبت می شود

با زدن دکمه اینتر نظر شما ثبت می شود