صبر کنید...
صاحب شبکهای اجتماعی با بیش از 2 میلیارد کاربر فعال!
عجیب است؟
اصلا عجیب نیست. اگر واقعیتهای جالب دیگری را در مورد آقای زاکربرگ بدانید، بیشتر هم شگفت زده خواهید شد.
مردی همیشه ساده پوش با شهرت جهانی که تازه با این همه افتخار و دستاورد، 36 ساله شده است!
مارک زاکربرگ، پایهگذار وسیعترین شبکه اجتماعی جهان، حال برای بسیاری از ساکنان کره زمین چهرهای شناخته شده و شخصیتی تحسینبرانگیز است. او از موفقترین انسانهای دنیاست و تا به حال دستآوردهای بزرگی داشته که چشم جهان را خیره کرده است.
مارک زاکربرگ انقلابی بزرگ در دنیای ارتباطات آنلاین و آفلاین پدید آورده و امروز بیش از دو میلیارد نفر در سراسر جهان از سرویسی که او پایهگذارش بوده بهره میبرند؛ دنیای بدون فیسبوک دیگر حتی قابل تصور هم نیست! جالب است اگر بدانید که شبکههای اجتماعی معروف دیگری همچون واتساپ و اینستاگرام هم حالا دیگر متعلق به اوست.
در این مطلب بر سر کلاس درس او بنشینید تا 7 درس مهم زندگی را به شما یاد بدهد.
موافقید؟
"سریع حرکت کنید و اجازه ریسک به خود بدهید. اگر هیچ چیزی را تغییر نمی دهید، پس احتمالا به اندازه کافی سریع حرکت نمی کنید!"
این یکی از اولین درس های مارک بزرگ است.
برنامه نویسان و توسعه دهندگان وب، کابوس اشکال زدایی را میفهمند. شما ساعتها را در یک کد پیچیده سپری میکنید و فقط یک نقطه یا ویرگول اضافه یا کم، میتواند تمام برنامه یا وب سایت شما را خراب کند.
این یک واقعیت در دره سیلیکون است. همه چیز خیلی سریع حرکت میکند، از بازار گرفته تا تکنولوژی. اگر میخواهید در آنجا موفق شوید، باید ریسک کنید. وقتی خیلی محتاط و محافظه کار باشید، رقبا اجازه خودنمایی به شما نخواهند داد. پس به خصوص در کسب و کارهای آنلاین یا تجارت الکترونیک، شما باید سریع شکست بخورید.
از آنجا که زودتر تمام اشکالات و اشتباهات را از سیستم خود خارج می کنید ، زودتر موفق خواهید شد.
"من فکر میکنم یک قاعده ساده برای کار این است که اگر کارهایی را که ابتدا آسانتر هستند انجام دهید، در واقع پیشرفت زیادی خواهید داشت...."
سوال: مهمترین بخش یک وب سایت چیست؟ پاسخ: صفحه اول. و چرا مهمترین صفحه این است؟ چون این اولین جایی است که بازدیدکنندگان جدید میروند. پس اگر میخواهید واقعا توجه آنها را جلب کنید، شروع کنید.
چیزهای مهم دیگری نیز در صفحه وب شما وجود دارد، از جمله ظاهر منو و عملکرد سبد خریدتان. اما آنها در مقایسه با اهمیت صفحه اول شما کمرنگ هستند. اگر کسی به صفحه اول سایت شما علاقه نداشته باشد، چرا باید به سبد خریدش برود یا منوها را بررسی کند؟
شما میتوانید از این ایده برای تقریبا هر کاری که انجام میدهید استفاده کنید، مطمئن شوید که قبل از این که نگران چیز دیگری باشید، از اصول اولیه مراقبت کنید.
"فلسفه ما این است که ابتدا به مردم اهمیت میدهیم."
فیس بوک تجربه کاربران خود را در اولویت قرار داده است. برای مثال، زمانی که مردم شروع به شکایت درباره تبلیغات کردند، فیسبوک الگوریتم خود را تغییر داد تا مشکل را تصحیح کند.
آنها این کار را انجام دادند زیرا شرکت بر این باور است که تجربه کاربری بهتر، نسبت به پستهای تجاری و تبلیغاتی اولویت دارد. البته باز هم این تغییرات، منجر به شکایاتی از طرف صاحبان صفحات فروشگاهی و تجاری شد که بازدید ارگانیک آنها کم شده بود.
اما آقای زاکربرگ، اهمیتی نمیداد. او هیچ قولی به مالکان این صفحات نداده بود و هم چنین تصمیم گرفته بود که تجربه کاربر مهمترین اولویتش باشد. بنابراین او به مدیران این صفحات گفت که اگر میخواهند بازدیدشان بازهم افزایش یابد، به جای تبلیغات وسیع، این بار با محتوای ارزشمند، مخاطب بیشتری جذب کنند.
یک بازی برد-برد! هم برای مردم و هم برای فیس بوک.
برای مردم ازاین جهت که تبلیغات کمتری میدیدند و برای فیس بوک از جهت خلق محتوای ارزشمندتر...
نکته اخلاقی این داستان این است که هیچ چیز مهمتر از خدمت به مشتریانی که از شما حمایت میکنند نیست. بنابراین مطمئن شوید که به طور مداوم محصول و یا سرویس خود را براساس بازخورد آنها بهبود میدهید. وقتی آنها میبینند که چقدر شما به آنها اهمیت میدهید، هرگز نمیخواهند شما را ترک کنند.
تکنولوژی با سرعت زیادی در حال تغییر است. «خودروهای خودران» زودتر از آنچه فکر میکنید از راه میرسند و همه چیزهای پیچیده، ساده خواهند شد.
به همین دلیل است که نمیتوانید نوآوریهای تکنولوژیکی در صنعت خود را نادیده بگیرید. فقط به صنعت تاکسی نگاه کنید. چطور صنعت تاکسیرانی طی سالیان گذشته متحول شده. حتی غول عظیمی مثل «اوبر» هم باید برای چالشهای پیش رو آماده باشد. چون «اتومبیلها و سرویسهای جدید گوگل» ظاهرا آمادهاند تا به رقیبی اساسی برای اوبر تبدیل شوند.
این به این معنی است که شما باید خود را برای شکست آماده نگه دارید. اگر یک رقیب یک راه سریعتر و سادهتر برای ارائه محصول یا سرویس شما پیدا کند، چه کار خواهید کرد؟
فکر نکنید که شما میتوانید سوالهای دشوار مانند این را نادیده بگیرید. اگر میخواهید موفق شوید، عصر دیجیتال نیاز به واکنش سریع دارد.
"فیس بوک در اصل برای یک شرکت بودن، ساخته نشد! این پروژه برای انجام ماموریت اجتماعی ساخته شدهاست تا جهان را بازتر و مرتبطتر سازد."
پول درآوردن را هدف اصلی خود قرار ندهید. هرچند، هدفی سطح پایین هم نیست. اگر همه اقدامات شما با حرص و طمع پول درآوردن باشد، مردم متوجه خواهند شد و به طور غریزی نسبت به کسب و کار شما، رویگردان میشوند.
به همین دلیل است که هر سودی که ایجاد میکنید نباید چیزی بیش از نتیجه طبیعی برای رسیدن به هدف زندگیتان باشد.
از خودتان بپرسید کسبوکار شما چگونه به زندگیتان معنا میبخشد و چرا مردم باید به پیشنهاد شما اهمیت دهند. آیا شما ماموریتی را دنبال میکنید که بزرگتر از شما باشد؟ این سوالات کلید آشکار کردن این مساله هستند که آیا شما برای یک هدف بزرگتر کار میکنید یا خیر. و اگر اینطور نیست، هدف کسبوکار شما چیست؟
پیشنهاد: فیلم سمینار هدف گذاری حرفهای (رایگان)
"در مورد آنچه که مردم امروزه در فیس بوک انجام میدهند فکر کنید. آنها با دوستان و خانواده خود هم صحبت هستند و آنها را فالو میکنند. اما آنها همچنین برای خودشان یک تصویر و هویت میسازند، که به معنای برند آنهاست. آنها با کسانی که میخواهند با آنها ارتباط برقرار کنند، ارتباط برقرار میکنند. اگر در حال حاضر این کار را انجام ندهید، تقریبا یک عیب محسوب میشود."
فیس بوک امن ترین و شرکت رسانهای اجتماعی موجود است. شرکتها و تکنولوژیهای دیگر در گذشته معروف شده و ناگهان سقوط کردهاند اما تصور دنیایی بدون فیس بوک (و البته اینستاگرام) دشوار است.
مردم از فیس بوک برای تعامل با دوستان، ارتباط با همکاران، سازماندهی رویدادهای محلی، ترویج کسب و کارهای خود، و جستجوی چیزها برای انجام کارها استفاده میکنند. در کجا میتوانید این همه چیز را در یک مکان به دست آورید؟
وقتی مردم کارهای زیادی را در یک رسانه انجام می دهند، گویی دارند آن رسانه را به بخشی از هویت خودشان بدل میسازند.
از این ایده در کسبوکار خود نیز استفاده کنید. سخت کار کنید تا یک ارتباط مشابه با مشتریان خود ایجاد کنید تا آنها نتوانند زندگی بدون شما را تصور کنند.
"فیس بوک به طور منحصر به فردی در موقعیتی قرار دارد که به سوالاتی که مردم دارند، پاسخ می دهد. حتی به سوالاتی نظیر: «چه رستورانی دوستان من اخیرا در نیویورک رفته و غذای آن را دوست داشتهاند؟» اینها سوالاتی هستند که شما میتوانید به طور بالقوه با فیس بوک در میان بگذارید."
می بینید؟ دوست شما در حال رساندن پیام به شماست. بدون اینکه فیس بوک دخالتی کرده باشد!
ارتش مجازی مارک زاکربرگ در فیس بوک حاضر است تا پیامها را بین کاربران دیگر پخش کنند. آنها از فیلم و سرگرمیهای روز دنیا حرف میزنند، جاهای خوب را به هم معرفی میکنند و به همدیگر پیشنهاد خرید از جایی را می دهند. بدون اینکه اصلا مارک زاکربرگ در جریان حتی یک دانه از اینها باشد!
همه چیزِ فیس بوک به محتوا وابسته است. با این حال اصلا لازم نیست خود فیس بوک محتوا تولید کند. چون کاربرانش هر روز میلیونها محتوای خوب برایش تولید میکنند.
شغل شما ممکن است فیس بوک بعدی نباشد، بنابراین شاید به همان شکلی که زاکربرگ انجام داد، نمی توانید به این ایده اعتماد کنید. با این وجود ، از خود بپرسید: «آیا راهی برای استفاده از محتوای تولید شده توسط کاربر در وب سایت من وجود دارد؟»
اگر راهی وجود داشته باشد، باعث می شود افراد احساس بیشتری به برند شما داشته باشند و در عین حال مقدار زیادی محتوای رایگان به شما بدهند. و این همان چیزی است که من آن را یک موقعیت برد/برد مینامم!
چگونه میتوانید این درسهای زندگی را از مارک زاکربرگ به برند و دنیای خودتان اعمال کنید؟ در قسمت نظرات زیر به ما بگویید. و اگر این مقاله را دوست داشتید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
منبع این مقاله (+)
#اینستاگرام #درس زندگی #مارک زاکربرگ #فیس بوک #واتساپدنبال کننده
دنبال شونده
ماجرا
سعید عباسی هستم. میخونم و مینویسم تا هم خودم رشد کنم و هم بتونم به بقیه یاد بدم... عضو کوچکی از مجموعه وزین «بیشتر از یک نفر»... امیدوار و در تلاش برای ساخت یک آیندهی بهتر برای کشورم...